کد مطلب:80312 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:210

انس بن مالک











هنگامی كه امام وارد بصره شد «انس بن مالك» را خواست تا پیش «طلحه» و «زبیر» برود و آنچه را كه از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درباره ی آنها شنیده به آنها یادآوری كند. انس از این ماموریت سرپیچی كرد و به خدمت امام علیه السلام آمد و گفت: من آن را فراموش كرده ام، امام فرمود:

«ان كنت كاذبا فضربك الله بها بیضاء لامعه لاتواریها العمامه»[1].

(اگر دروغ می گوئی خداوند سرت را به سفیدی روشنی مبتلا كند كه عمامه آن را نتواند بپوشاند).

شریف رضی می گوید: منظور امام بیماری «برص» است چیزی نگذشت كه لكه های سفید برص، در چهره انس آشكار گشت و از آن پس هیچ كس او را بی نقاب نمی دید.[2].

ابن ابی الحدید می گوید: مشهور است امام علیه السلام در «رحبه» با مردم مناشده كرد و فرمود: شما را سوگند می دهم كه هر كس با گوش خود شنیده پیامبر در حین مراجعت از حجه الوداع فرمود:

«من كنت مولاه فعلی مولاه اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه»

برخیزد و شهادت دهد، گروهی برخاستند و شهادت دادند امام علیه السلام به «انس بن مالك» فرمود: «تو هم حاضر بودی چه می گویی»؟ گفت یا امیرالمومنین من پیر شده ام، آنچه را فراموش كرده ام از آنچه به یاد دارم بیشتر است امام علیه السلام به او فرمود:

«ان كنت كاذبا فضربك الله بها بیضاء لا توارها العمامه»

(اگر دروغ می گویی خداوند ترا به بیماری پیسی مبتلا سازد كه عمامه آن را پنهان نكند او به این بیماری مبتلا شد!).[3].

[صفحه 191]


صفحه 191.








    1. ابن قتیبه، المعارف، ص 351- ابونعیم حلیه الاولیاء، ج 5 ص 26.
    2. نهج البلاغه، كلمات قصار 311- به ترتیب فیض الاسلام 303.
    3. شرح ابن ابی الحدید، ج 19 ص 218 -217.